تیر هاشمی به کدام هدف خورد؟ (به بهانه تمجید حسن روحانی از اقدامات هسته ای هاشمی رفسنجانی)
پنجشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۱۹ ب.ظ
حسن روحانی رئیس جمهور در دومین سالگرد درگذشت حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی به تمجید از اقدامات هسته ای و موشکی ایشان پرداخت. در یادداشت زیر که در آبان 94 و در شماره هفتم گاهنامه رصد به چاپ رسیده، به بررسی برخی از مواضع ایشان پس از ارتحال حضرت امام (ره) پرداخته ام:
این روزها هرچه جلوتر می رویم شاهد ادعاهایی عجیب تر از مردی هستیم که انتظار می رفت همچون اوایل نهضت و انقلاب اسلامی مدافع آرمان های ناب این انقلاب باشد. هاشمی رفسنجانی در سال های اخیر چهره متفاوتی از خود به نمایش گذاشته است و سخنانی بر زبان می آورد که این سئوال را در اذهان متبادر میسازد که آیا این سخنان موافق با مصالح نظامند؟ همین چند روز پیش بود که در همایش بین المللی قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی(س) جمله ای بر زبان آورد که مدیریت انقلاب پس از رحلت حضرت امام (ره) را زیر سئوال برد؛ «اگر انقلاب با دیدگاه امام پیش می رفت وضعیت بهتری داشتیم!»، جملات این چنینی می تواند با هدف القای «حاکمیت دوگانه» در کشور باشد، حاکمیت موهومی که خود را مدعی خط امام میداند و از تحریف کربلا نیز ابایی ندارد!
نگارنده سئوال را به این شکل تغییر و به بررسی پاسخ آن می پردازد: آیا هاشمی رفسنجانی توانسته است در مسیر امام راحل پیش برود؟
برای پاسخ به این سئوال لازم است برخی از مواضع ایشان را در چند سال اخیر مورد مداقه قرار دهیم؛
فساد اقتصادی، امنیتی و حاشیه سازی های خانواده هاشمی بر هیچ کسی پوشیده نیست؛ از جملات عجیب پدر خانواده، دعوت به اغتشاش مادر خانواده در سال 88 و پدرسوخته بازی دانستن حکم قوه عدلیه نظام علیه پسر خانواده، میدان داری اغتشاشات 88 و تخریب نظام در مصاحبه با رسانه های بیگانه توسط دختر خانواده تا دستگیری 10 ساله پسر خانواده و هفت تیر کشی محافظ مادر خانواده به روی فرزند شهید لاجوردی به سبب یک تصادف طبیعی رانندگی با عروس خانواده، تنها بخشی از پرونده خانواده هاشمی در سال های اخیر است، هاشمی در جریان وقایع تلخ سال 88 که نظام در خطر سرنگونی قرار می گیرد، دفاع صریحی از انقلاب در مقابل هجمه های درونی و بیرونی دشمنان انجام نمی دهد و به نظر تحلیل گران حتی صحبت ها و سکوت معنادار وی و میدان داری برخی از اعضای خانواده ایشان به اغتشاشات دامن می زند و در نماز جمعه 26 تیر 88 ( این نماز بر خلاف دستور صریح اسلام در خیابان های اطراف به صورت مختلط برگزار گردید) که در سایت ایشان با عنوان «خطبه تاریخی» موجود است، با صحبت های مبهمی، توهم «تقلب» را در اذهان مردم بسط می دهد و از این سخنان طوری برداشت می شود که گویا تقلبی صورت گرفته و انتخابات از مسیر صحیح خود خارج گشته است، هاشمی در این خطبه خواهان آزادی شورشیان علیه نظام می گردد و روایتی از قرار گرفتن ملت در برابر حکومت در صدر اسلام را طرح می کند. پیش از آن هم در نامه معروف و بدون سلامش به رهبر انقلاب در تاریخ 19 خرداد، رئیس جمهور وقت را به منافقین تشبیه می کند و وی را دروغ گو یاد می کند و کلیدواژه هایی هم چون «تقلب»، «انتخابات سالم» و «آتش افروخته شده در کشور» را به کار می برد. پس از این اعمال خانواده هاشمی و سخنان و سکوت معنادار هاشمی در فضای غبار آلود 88 که به تعبیر رهبر انقلاب بزرگی این فتنه بعدها آشکار می گردد، انتخابات 92 فرا می رسد و پس از حمایت از حجت السلام حسن روحانی و پیروزی به اصطلاح اعتدالیون در انتخابات، حضور وی در عرصه مطبوعاتی کشور پررنگ تر می گردد و جالب آن است که ایشان پس از پیروزی نامزد مورد حمایتش که با اختلاف 260 هزاری نسبت به حد نصاب نصف بعلاوه یک بدست آمد و خود نشانی از سلامت انتخابات در جمهوری اسلامی است، انتخابات 92 را این بار که مطابق ذائقه اش است آزادترین انتخابات جهان نامید!
هاشمی پس از انتخاب روحانی، پیکان حملات خود را به سوی رئیس جمهور سابق نشانه رفت و در سخنان متعدد وی و دولتش را عامل عقب ماندگی کشور معرفی کرد و بیان می دارد که «هشت سال دولت احمدینژاد مثل مرض هاری بود». سخنانی از این دست در صحبت های وی بسیار دیده می شود که نگاهی غیرمنصفانه و کینه توزانه را به مخاطب القا می کند که آخرین مورد آن در دیدار با جمعی از برگزیدگان چهار دوره جشنواره ملی تجلیل از تلاشگران کیفیت رخ می دهد و وی با بیان اتهاماتی، دولت قبل را به بی قانونی و فسادهای مالی و اداری متهم می کند. اینگونه اتهامات در حالی مطرح می شود که هاشمی در قضیه فسادهای اقتصادی و امنیتی فرزندان خود بویژه مهدی هاشمی که به جرم ارتشا، اختلاس، جعل و مسائل امنیتی به 10 سال حبس محکوم شد، سکوت می کند و فیلم وداع وی با فرزند محکومش در رسانه ها منتشر می شود همچنین در نامه ای که به اسم خانواده هاشمی منتشر گردید، این حکم ناعادلانه معرفی می شود و عفت مرعشی همسر هاشمی نیز این حکم را پدرسوخته بازی معرفی میداند.
از این مورد که بگذریم شاهد ادعاهایی از هاشمی در مورد امام راحل(س) هستیم که با صحبت های صریح حضرت امام(س) در صحیفه نور تناقض آشکار دارد، هاشمی در سخنانی که در وب سایت ایشان مطرح گردید و بلافاصله تیتر اول روزنامه آرمان را به خود اختصاص داد عنوان داشت که «امام(ره) موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بودند» این در حالیست که امام خمینی(ره) در پیام خود به حجاج در سال 64 می فرمایند:« حال باید به آن آخوند مزدور که فریاد مرگ بر آمریکا و اسرائیل و شوروی را خلاف اسلام می داند گفت؛ آیا تأسی به رسول خدا(ص) و متابعت از امر خداوند تعالی خلاف مراسم حج است؟ آیا تو و امثال تو آخوند آمریکایی فعل رسول ا...(ص) و امر خداوند را تخطئه می کنید... و برائت و نفرین نسبت به دشمنان اسلام و محاربان با مسلمانان و ستمگران بر مسلمین را کفر می دانید؟».
هاشمی در سخنان متعددی، منتقدان توافق هسته ای را به باد انتقاد می گیرد و عنوان می کند که «دلواپسان با صهیونیستها همنوا شدهاند»، اما در آخرین اظهارنظر خود در رابطه با توافق هسته ای در گفت و گو با سایت امید هسته ای سخنانی را بر زبان می آورد که در رسانه ها با عنوان «گاف هسته ای هاشمی» تیتر می شود. وی در سخنانی که بسیاری از تحلیلگران آن را زیر سئوال بردن مصالح نظام دانستند و موجب سواستفاده در رسانه های ضدانقلاب و صهیونیستی شد، عنوان می کند: «در سفر پاکستان میخواستم با عبدالقدیرخان دیدار کنم اما به من نشان ندادند. او معتقد بود کشورهای اسلامی باید بمب اتم داشته باشند»، «در سال ۶۱ ذهنیت ما این بود که باید خود را به عوامل بازدارنده مسلح کنیم» و «درست است که ما اجازه رفتن به طرف سلاح هستهای را نداریم، ولی اگر شرایطی پیش بیاید و ضرورتی پیدا کند و یا دشمنی پیدا کنیم که بخواهد از این سلاح استفاده کند، قدرت ما محفوظ است». این سخنان هاشمی را می توان به مثابه تیری دانست که برای دشمن به هدف می خورد آن هم در فضایی که مسئله هسته ای در رأس مسائل کشور قرار دارد و سال ها بخاطر اتهامات بی پایه تحت فشار غربی ها بوده ایم. در پی این سخنان روزنامه صهیونیستی هاآرتص نوشت: رئیس جمهور پیشین ایران اعتراف کرد که ایران همواره، به طور پنهانکارانهای به دنبال بمب اتمی بوده است. اکبر هاشمی هدف از برنامه هستهای ایران را بازدارندگی در سایه جنگ طولانی مدت با عراق اعلام کرده است.
پایگاه رادیو سراسری رژیم صهیونیستی نیز در گزارشی با عنوان «گزارشات نشان میدهد یک رئیسجمهور سابق اعتراف کرده ایران به دنبال بمب هستهای است» نوشت: «رفسنجانی در مصاحبهای گفت که برنامه هستهای ایران با قصد کسب قابلیت ساخت سلاح هستهای شروع به کار کرده است و گفته که «اوایل که شروع کردیم، در جنگ بودیم و دنبال این بودیم که چنین امکانی برای روزی که دشمن ما بخواهد از سلاح هستهای استفاده کند، داشته باشیم.»
آروتز شوا نوشت: با وجود آن که رفسنجانی میگوید «اساس دکترین ما استفاده صلحآمیز هستهای بود» اما وی در مقابل تأکید کرده است «گرچه هیچ وقت از ذهن ما بیرون نمیرفت که اگر روزی بنا باشد خطری ما را تهدید کند و ضرورتی باشد، امکان اینکه به طرف دیگر هم برویم، داشته باشیم.»
وبگاه رادیو اسرائیل همچنین نوشت: رفسنجانی همینطور فاش کرد، چگونه ایران به دنبال کمک گرفتن از دانشمند بدنام و فریبکار هستهای پاکستان عبدالقدیر خان بوده است که معتقدند فناوری هستهای را به ایران، کره شمالی و لیبی فروخته است. رفسنجانی میگوید: «گویا خود آقای عبدالقدیر خان اعتقاد داشت که دنیای اسلام باید بمب هستهای داشته باشد و به این کار عقیده داشت و بمب هستهای پاکستان را هم او ساخت. هرچند طول کشیده بود تا بمب را بسازند. به هر حال حاضر شدند تا یک مقدار به ما کمک کنند.»
خط قرمز بودن بودن فتنه 88 بارها مورد تأکید رهبر انقلاب قرار گرفته است، با این حال هاشمی در مصاحبه با آفتاب یزد، ممنوع التصویری خاتمی که بعنوان یکی از عناصر فعال فتنه مطرح است را اقدامی اشتباه می داند و خاتمی را فردی ناصح معرفی می کند و این فکر را القا می کند که این اقدام ناشی از مشکل عده خاصی با وی است، البته جای تعجب است که چگونه هاشمی، دفاع از اصلاحات را در دستور کار خود قرار داده در حالیکه بیش ترین هجمه ها علیه وی از سوی اصلاح طلبان صورت گرفت و کتاب «عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری» از اکبر گنجی از مصادیق آن است.
تمام آنچه مطرح گردید چکیده ای از مواضع شخصی است که مجمع تشخیص مصلحت نظام را اداره می کند و انتظار می رود سخنانش عامل وحدت و حافظ مصالح نظام باشد و یاور اصلی انقلاب در پیچ های تاریخی و فراز و نشیب ها، اما آیا به راستی اینگونه صحبت ها حافظ مصالح نظام است؟
برای پاسخ به این سئوال لازم است برخی از مواضع ایشان را در چند سال اخیر مورد مداقه قرار دهیم؛
فساد اقتصادی، امنیتی و حاشیه سازی های خانواده هاشمی بر هیچ کسی پوشیده نیست؛ از جملات عجیب پدر خانواده، دعوت به اغتشاش مادر خانواده در سال 88 و پدرسوخته بازی دانستن حکم قوه عدلیه نظام علیه پسر خانواده، میدان داری اغتشاشات 88 و تخریب نظام در مصاحبه با رسانه های بیگانه توسط دختر خانواده تا دستگیری 10 ساله پسر خانواده و هفت تیر کشی محافظ مادر خانواده به روی فرزند شهید لاجوردی به سبب یک تصادف طبیعی رانندگی با عروس خانواده، تنها بخشی از پرونده خانواده هاشمی در سال های اخیر است، هاشمی در جریان وقایع تلخ سال 88 که نظام در خطر سرنگونی قرار می گیرد، دفاع صریحی از انقلاب در مقابل هجمه های درونی و بیرونی دشمنان انجام نمی دهد و به نظر تحلیل گران حتی صحبت ها و سکوت معنادار وی و میدان داری برخی از اعضای خانواده ایشان به اغتشاشات دامن می زند و در نماز جمعه 26 تیر 88 ( این نماز بر خلاف دستور صریح اسلام در خیابان های اطراف به صورت مختلط برگزار گردید) که در سایت ایشان با عنوان «خطبه تاریخی» موجود است، با صحبت های مبهمی، توهم «تقلب» را در اذهان مردم بسط می دهد و از این سخنان طوری برداشت می شود که گویا تقلبی صورت گرفته و انتخابات از مسیر صحیح خود خارج گشته است، هاشمی در این خطبه خواهان آزادی شورشیان علیه نظام می گردد و روایتی از قرار گرفتن ملت در برابر حکومت در صدر اسلام را طرح می کند. پیش از آن هم در نامه معروف و بدون سلامش به رهبر انقلاب در تاریخ 19 خرداد، رئیس جمهور وقت را به منافقین تشبیه می کند و وی را دروغ گو یاد می کند و کلیدواژه هایی هم چون «تقلب»، «انتخابات سالم» و «آتش افروخته شده در کشور» را به کار می برد. پس از این اعمال خانواده هاشمی و سخنان و سکوت معنادار هاشمی در فضای غبار آلود 88 که به تعبیر رهبر انقلاب بزرگی این فتنه بعدها آشکار می گردد، انتخابات 92 فرا می رسد و پس از حمایت از حجت السلام حسن روحانی و پیروزی به اصطلاح اعتدالیون در انتخابات، حضور وی در عرصه مطبوعاتی کشور پررنگ تر می گردد و جالب آن است که ایشان پس از پیروزی نامزد مورد حمایتش که با اختلاف 260 هزاری نسبت به حد نصاب نصف بعلاوه یک بدست آمد و خود نشانی از سلامت انتخابات در جمهوری اسلامی است، انتخابات 92 را این بار که مطابق ذائقه اش است آزادترین انتخابات جهان نامید!
هاشمی پس از انتخاب روحانی، پیکان حملات خود را به سوی رئیس جمهور سابق نشانه رفت و در سخنان متعدد وی و دولتش را عامل عقب ماندگی کشور معرفی کرد و بیان می دارد که «هشت سال دولت احمدینژاد مثل مرض هاری بود». سخنانی از این دست در صحبت های وی بسیار دیده می شود که نگاهی غیرمنصفانه و کینه توزانه را به مخاطب القا می کند که آخرین مورد آن در دیدار با جمعی از برگزیدگان چهار دوره جشنواره ملی تجلیل از تلاشگران کیفیت رخ می دهد و وی با بیان اتهاماتی، دولت قبل را به بی قانونی و فسادهای مالی و اداری متهم می کند. اینگونه اتهامات در حالی مطرح می شود که هاشمی در قضیه فسادهای اقتصادی و امنیتی فرزندان خود بویژه مهدی هاشمی که به جرم ارتشا، اختلاس، جعل و مسائل امنیتی به 10 سال حبس محکوم شد، سکوت می کند و فیلم وداع وی با فرزند محکومش در رسانه ها منتشر می شود همچنین در نامه ای که به اسم خانواده هاشمی منتشر گردید، این حکم ناعادلانه معرفی می شود و عفت مرعشی همسر هاشمی نیز این حکم را پدرسوخته بازی معرفی میداند.
از این مورد که بگذریم شاهد ادعاهایی از هاشمی در مورد امام راحل(س) هستیم که با صحبت های صریح حضرت امام(س) در صحیفه نور تناقض آشکار دارد، هاشمی در سخنانی که در وب سایت ایشان مطرح گردید و بلافاصله تیتر اول روزنامه آرمان را به خود اختصاص داد عنوان داشت که «امام(ره) موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بودند» این در حالیست که امام خمینی(ره) در پیام خود به حجاج در سال 64 می فرمایند:« حال باید به آن آخوند مزدور که فریاد مرگ بر آمریکا و اسرائیل و شوروی را خلاف اسلام می داند گفت؛ آیا تأسی به رسول خدا(ص) و متابعت از امر خداوند تعالی خلاف مراسم حج است؟ آیا تو و امثال تو آخوند آمریکایی فعل رسول ا...(ص) و امر خداوند را تخطئه می کنید... و برائت و نفرین نسبت به دشمنان اسلام و محاربان با مسلمانان و ستمگران بر مسلمین را کفر می دانید؟».
هاشمی در سخنان متعددی، منتقدان توافق هسته ای را به باد انتقاد می گیرد و عنوان می کند که «دلواپسان با صهیونیستها همنوا شدهاند»، اما در آخرین اظهارنظر خود در رابطه با توافق هسته ای در گفت و گو با سایت امید هسته ای سخنانی را بر زبان می آورد که در رسانه ها با عنوان «گاف هسته ای هاشمی» تیتر می شود. وی در سخنانی که بسیاری از تحلیلگران آن را زیر سئوال بردن مصالح نظام دانستند و موجب سواستفاده در رسانه های ضدانقلاب و صهیونیستی شد، عنوان می کند: «در سفر پاکستان میخواستم با عبدالقدیرخان دیدار کنم اما به من نشان ندادند. او معتقد بود کشورهای اسلامی باید بمب اتم داشته باشند»، «در سال ۶۱ ذهنیت ما این بود که باید خود را به عوامل بازدارنده مسلح کنیم» و «درست است که ما اجازه رفتن به طرف سلاح هستهای را نداریم، ولی اگر شرایطی پیش بیاید و ضرورتی پیدا کند و یا دشمنی پیدا کنیم که بخواهد از این سلاح استفاده کند، قدرت ما محفوظ است». این سخنان هاشمی را می توان به مثابه تیری دانست که برای دشمن به هدف می خورد آن هم در فضایی که مسئله هسته ای در رأس مسائل کشور قرار دارد و سال ها بخاطر اتهامات بی پایه تحت فشار غربی ها بوده ایم. در پی این سخنان روزنامه صهیونیستی هاآرتص نوشت: رئیس جمهور پیشین ایران اعتراف کرد که ایران همواره، به طور پنهانکارانهای به دنبال بمب اتمی بوده است. اکبر هاشمی هدف از برنامه هستهای ایران را بازدارندگی در سایه جنگ طولانی مدت با عراق اعلام کرده است.
پایگاه رادیو سراسری رژیم صهیونیستی نیز در گزارشی با عنوان «گزارشات نشان میدهد یک رئیسجمهور سابق اعتراف کرده ایران به دنبال بمب هستهای است» نوشت: «رفسنجانی در مصاحبهای گفت که برنامه هستهای ایران با قصد کسب قابلیت ساخت سلاح هستهای شروع به کار کرده است و گفته که «اوایل که شروع کردیم، در جنگ بودیم و دنبال این بودیم که چنین امکانی برای روزی که دشمن ما بخواهد از سلاح هستهای استفاده کند، داشته باشیم.»
آروتز شوا نوشت: با وجود آن که رفسنجانی میگوید «اساس دکترین ما استفاده صلحآمیز هستهای بود» اما وی در مقابل تأکید کرده است «گرچه هیچ وقت از ذهن ما بیرون نمیرفت که اگر روزی بنا باشد خطری ما را تهدید کند و ضرورتی باشد، امکان اینکه به طرف دیگر هم برویم، داشته باشیم.»
وبگاه رادیو اسرائیل همچنین نوشت: رفسنجانی همینطور فاش کرد، چگونه ایران به دنبال کمک گرفتن از دانشمند بدنام و فریبکار هستهای پاکستان عبدالقدیر خان بوده است که معتقدند فناوری هستهای را به ایران، کره شمالی و لیبی فروخته است. رفسنجانی میگوید: «گویا خود آقای عبدالقدیر خان اعتقاد داشت که دنیای اسلام باید بمب هستهای داشته باشد و به این کار عقیده داشت و بمب هستهای پاکستان را هم او ساخت. هرچند طول کشیده بود تا بمب را بسازند. به هر حال حاضر شدند تا یک مقدار به ما کمک کنند.»
خط قرمز بودن بودن فتنه 88 بارها مورد تأکید رهبر انقلاب قرار گرفته است، با این حال هاشمی در مصاحبه با آفتاب یزد، ممنوع التصویری خاتمی که بعنوان یکی از عناصر فعال فتنه مطرح است را اقدامی اشتباه می داند و خاتمی را فردی ناصح معرفی می کند و این فکر را القا می کند که این اقدام ناشی از مشکل عده خاصی با وی است، البته جای تعجب است که چگونه هاشمی، دفاع از اصلاحات را در دستور کار خود قرار داده در حالیکه بیش ترین هجمه ها علیه وی از سوی اصلاح طلبان صورت گرفت و کتاب «عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری» از اکبر گنجی از مصادیق آن است.
تمام آنچه مطرح گردید چکیده ای از مواضع شخصی است که مجمع تشخیص مصلحت نظام را اداره می کند و انتظار می رود سخنانش عامل وحدت و حافظ مصالح نظام باشد و یاور اصلی انقلاب در پیچ های تاریخی و فراز و نشیب ها، اما آیا به راستی اینگونه صحبت ها حافظ مصالح نظام است؟