جستجوی خوشبختی در اینستاگرام!
جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۱۶ ب.ظ
فرهنگ شهرت و یا همان سلبریتی پروری زاییده جوامع ماتریالیستی است. یعنی یکی از ابعاد و یا میتوانیم بگوییم اهداف تفکر مادی، کسب شهرت در کنار کسب ثروت، مصرف گرایی، مقام و التذاذهایی از این دست است. در واقع مشهور شدن و یا به اصطلاح لاتین «سلبریتی شدن» پاسخی از جانب اندیشه اومانیستی به تسکین نیازی فطری به نام احساس خوشبختی و یا احساس شادی است. (متن کامل در ادامه مطلب)
در نقطهی مقابل و از نظر اندیشه دینی و اسلامی که بُعد معنوی را در کنار بُعد مادی و بالاتر از آن میبیند، سلبریتی شدن مساوی با خوشبختی نیست و این یک تجویز غلط برای پاسخ به احساس شادی و خوشبختی انسان هاست. خوشبختی واقعی ریشهای عمیق تر دارد و از درون انسان نشأت می گیرد و ناشی از کسب قدرت، ثروت، شهرت و مصرف نیست. گر چه رسیدن به رفاه در زندگی دنیوی برای اندیشه دینی مهم است، ولی اصالت با معنویت است و رفاه و امکانات زیستن باید در خدمت معنویت و خوشبختی و سعادت واقعی انسان قرار گیرد.
با این مقدمه که سلبریتی شدن یک از عناصر اصلی احساس خوشبختی در جوامع مادی گرا محسوب میشود و خود این عنصر به عنوان اسطوره و الگو، ابزاری برای جلب نظر مردم به محصولات نظام سرمایه داری است بررسی میکنیم که آیا میتوان خوشبختی و شادی واقعی را در کسب ثروت و شهرت و حتی مصرف گرایی جستجو کرد یا خیر.
به نظر میرسد اگر خوشبختی را در چنین عناصری جستجو کنیم در چرخه نامحدود ناامیدی قرار میگیریم. فرض کنید شخصی بگوید رسیدن به سطح x از شهرت و یا ثروت، من را خوشبخت میکند، وقتی به آن سطح میرسد میگوید خب باید مشهورتر شوم و ثروت بیشتری به دست آورم و نسخه جدیدتری از یک کالا را بخرم و سطح y را ملاک خوشبختی خود قرار میدهد، وقتی به y رسید باز نقطهای دیگر را عامل خوشبختی میداند، لذا فرد در یک چرخه بی انتهایی قرار میگیرد که نمیتواند به او احساس خوشبختی دهد به طوری که واقعاً آن را از درون و با تمام وجود لمس کند، بله ممکن است چند صباحی هم حس خوشایندی پیدا کند، ولی این احساس مقطعی و گذرا است.
وقتی اندیشه، مبتنی بر ظواهر مادی و پاسخ هایی، چون سلبریتی پروری و سرمایه داری و مصرف گرایی شد هیچگاه انسان به آرامش و خوشبختی واقعی نمیرسد یعنی هر چه مشهور باشید دوست دارید بیشتر مشهور شوید و هر چه پول داشته باشید دوست دارید بیشتر پول دار شوید و دائماً به دنبال نقطهای برای تسکین نیاز به خوشبختی میگردید و نهایتاً به دلیل محدودیتها سرخورده و ناامید میشوید.
همان طور که گفتیم «مصرف گرایی» یکی دیگر از پاسخهای تفکر مادی گرا به نیاز انسانها به حس خوشبختی است. در جوامع غربی و نظام سرمایه داری، «مصرف گرایی» به یک فعالیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است. این مصرف گرایی از طریق تولید کالاهای جدید و به اصطلاح لوکس و سهولت دسترسی به آنها حاصل میشود. در این جوامع شهروندان، موقعیت اجتماعی خود را با مصرف و نمایش این کالاها و مادیات شکل میدهند و هویتشان بر اساس درک سایرین از این موقعیت شکل میگیرد.
به عنوان مثال لباس، نمادی از چگونه شناخته شدنشان در جامعه است، بر همین اساس نخبگان و طبقه اشرافی برای بیان موقعیت و ثروت خود لباسهای گران قیمت میپوشند. چنین هویت بخشی به افراد، منجر به تمایز افراد و گروهها از یکدیگر میشود، در واقع نمایش نمادین وسایل لوکس و سبک زندگی تجملاتی به نمادی از احساس خوشبختی و موفقیت تبدیل شده است.
در این وضعیت افرادی که توانایی برخورداری از این شیوه زندگی تجملاتی را ندارند احساس بی هویتی و طرد و انزوای اجتماعی میکنند و منجر به ظهور آسیبهای روحی و روانی در آنها میشود. این تفکر و پاسخ اشتباه غرب به احساس سعادت و خوشبختی به رسانههای آنها نیز رسوخ کرده است. کاربران در رسانههای اجتماعی نظیر اینستاگرام به طور مداوم در حال رقابت برای عرضه موقعیت اجتماعی یکدیگرند.
در این رسانه ها، سلبریتی ها و اینفلوئنسرها یا همان تأثیرگذاران رسانههای اجتماعی، توسط سرمایه داران و برندها مورد استفاده قرار میگیرند تا محصولات و کالاهای لوکس را تبلیغ کنند و مستقیماً بر خرید مصرف کنندگان تأثیر بگذارند. در واقع هر تبلیغ با هدف کسب ثروت برای خود سلبریتی و سرمایه دار و دادن احساس خوشبختی به آنها با این توضیح که دارند پول دارتر میشوند و همچنین دادن حس خوشبختی به مصرف کننده با این توضیح که دارد موقعیت اجتماعی بهتری تصاحب میکند، انجام میگیرد. از طرفی این رسانهها یک رقابت کاذب بین کاربران برای «کسب شهرت» و «جلب توجه» از طریق دکمههای «لایک» و «فالو» راه انداخته اند.
نوجوان و جوانی که کالاهای گران قیمت تبلیغ شده در اینستاگرام را خریداری میکند، هویت و موقعیت اجتماعی خود را با نمایش آنها از طریق عکسها و پستهایی که به اشتراک گذاشته، ترویج میکند.
این دنیای رقابتی آنلاین، به عزت نفس کسانی که نمیتوانند این کالاها را تأمین کنند یا توجه دیگران را در این فضا جلب کنند آسیب میزند و احساس محرومیت اجتماعی میکنند و از این رو به هر دری میزنند تا با هدف بالا بردن جایگاه اجتماعی خود و رسیدن به شادی و خوشبختی، این کالاها را تصاحب کنند یا توجه دیگران را به خود جلب کنند.
مجموعه این توضیحات این سؤال را ایجاد میکند که یک شهروند با نگاه مادی گرا با راندن آخرین مدل از یک خودرو یا گرفتن هزاران «لایک» و «کامنت» چقدر احساس شادی میکند؟ و آیا این احساس شادی و خوشبختی یک احساس واقعی است؟ برخی از پژوهشهایی که سال ۲۰۱۹ در کشورهای اروپایی نظیر ایرلند که رتبه شانزدهم احساس خوشبختی در جهان را بر اساس گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۸ کسب کرده، انجام شده این فرض را رد میکند و نشان میدهد که ثروت و شهرت حس شادی و خوشبختی واقعی را به افراد نمیدهد. پس آمارهایی که در زمینه خوشبختی و شادی شهروندان کشورهای مختلف منتشر میشود از آن رو که بر اساس مؤلفههایی اشتباه پی ریزی شده اند قابل اتکا نیستند.
پس به جای اینکه سعی کنیم هر آرزوی کاذبی را که به ذهنمان میرسد برآورده کنیم، در عوض میتوانیم از داشتههای خوبمان، خرسند باشیم.
تلاش برای تحقق هر خواستهای که داشته باشیم فرآیند نامحدودی است که فقط به سرخوردگی منجر میشود، زیرا هرچه بیشتر سعی کنیم خواستههای مادی خود را برآورده کنیم، آرزوهای بیشتری نیز تولید می شود و در این حالت ما هرگز نمیتوانیم خوشبختی واقعی را تجریه کنیم.
راه رسیدن به خوشبختی واقعی از طریق تحصیل معنویت حاصل میشود و چنانچه پیش از این هم گفتیم امکانات دنیوی باید تسهیل گر معنویت اندوزی انسان باشند نه به عنوان هدف غایی مطرح شوند، امام صادق علیه السلام میفرمایند: «خدایا! به تو پناه مى برم از دنیایى که مانع خیر آخرت مى شود و از زندگانى اى که مانع نیکو مردن مى گردد و از آرزویى که مانع کار نیک شود».
پس، از آن رو که ما ذاتاً موجوداتی معنوی و کمال گرا هستیم میتوانیم از طریق معنویات، به منبع اصلی خود یعنی ذات حق تعالی متصل شویم و سعادت و خوشبختی همیشگی و روزافزونی را تجربه کنیم که هیچ چیز دیگری نمیتواند جایش را بگیرد حتی اگر از حیث معیشتی و امکانات مادی در وضعیت آنچنانی هم نباشیم.
پس با این معنا و وجود سایر شرایط زندگی، ما همیشه خوشحالیم و احساس خوشبختی واقعی میکنیم و لازم نیست خوشبختی و شادی را در کالاهای لوکس و صفحات اینستاگرام جستجو کنیم، در عوض همیشه آن را به همراه خواهیم داشت.
۹۹/۰۸/۲۳