رویارویی احزاب آمریکا با روی دیگر رسانههای اجتماعی
انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا برگزار شد و «جو بایدن» نماینده دموکراتها توانست با فاصله اندکی نسبت به رقیبش «دونالد ترامپ» از حزب جمهوری خواه، پیروز شود؛ گر چه هنوز ترامپ شکست را نپذیرفته و در تلاش است از طریق پرونده سازیهای قضایی نتیجه را تغییر دهد.
مقاومت ترامپ اعتراض دموکراتها و حتی برخی چهرههای جمهوری خواه را به همراه داشته است. آنها معتقدند لج بازی ترامپ و عدم انتقال مسالمت آمیز قدرت در این کشور، پایههای «دموکراسی» آمریکا را تضعیف کرده و موجب «شرمساری» آنها در جامعه جهانی شده است.
شاید اگر ترامپ همچون انتخابات ۲۰۱۶، شرکت «کمبریج آنالیتیکا» را در کنار خود میداشت نتیجه دیگری رقم میخورد. شرکت بزرگ داده کاوی و تحلیل داده که به زعم کارشناسان نقش پررنگی در پیروزی ترامپ در آن سال داشت. (متن کامل در ادامه مطلب)
کمبریج آنالیتیکا یک شرکت سهامی خاص بود که با ترکیب دادهکاوی و تحلیل دادهها در فرایندهای انتخاباتی و سیاسی، خدماتی مربوط به ارتباطات راهبردی ارائه می داد، «استیو بنن» مشاور ارشد پیشین ترامپ در امور رسانه مدت ها معاون مدیرعامل این شرکت بود
«کریستوفر وایلی»، از کارکنان ارشد پیشین این شرکت در مصاحبهای با «گاردین» فاش کرد که چگونه این شرکت اطلاعات مربوط به میلیونها کاربر فیسبوک را برای استفاده در کارزار انتخاباتی ترامپ در سال 2016 جمع کرده بود. به گفته وایلی، «الکساندر کوگان»، پژوهشگر روسی دانشگاه کمبریج، (دانشگاه کمبریج ارتباطی با کمبریج آنالیتیکا ندارد) در سال ۲۰۱۴ یک تست شخصیت فیسبوکی ساخته بود که اطلاعات کاربر شرکتکننده در تست را به همراه اطلاعات شبکه دوستانش پردازش میکرد. کوگان اطلاعات تست شخصیتی را در اختیار کمبریج آنالیتیکا گذاشت. وایلی میگوید با شرکت ۲۷۰ هزار نفر در تست شخصیت، اطلاعات ۵۰ میلیون نفر، عمدتاً در آمریکا، گردآوری شده بود. با وجود آن که فیسبوک متوجه این دادهکاوی عظیم و گردآوری کمسابقه اطلاعات کاربران شده بود، مدتها اقدامی برای اطلاعرسانی به کاربران، محدودیت دسترسی کمبریج آنالیتیکا به دادهها و اطمینان از نابودی دادهها از طرف آن شرکت نکرد. به گفته وایلی، کمبریج آنالیتیکا با استفاده از اطلاعات وسیع گردآوری شده استراتژی تبلیغاتی ترامپ را طراحی کرد و با شناسایی اشخاص مردد در ایالتهای سرنوشتساز، در تبلیغات انتخاباتی، همانها را با توجه به ویژگیهای شخصی و اولویتهای سیاسی مورد نظرشان هدف گرفت.
«کریستوفر وایلی»، از کارکنان ارشد پیشین کمبریج آنالیتیکا در مصاحبهای با «گاردین» فاش کرد که چگونه این شرکت اطلاعات مربوط به میلیونها کاربر فیسبوک را برای استفاده در کارزار انتخاباتی ترامپ در سال 2016 جمع کرده بود
وایلی میگوید کمبریج آنالیتیکا تنها دادهپژوهی نمیکرد، بلکه تیمی از روانشناسان، طراحان گرافیک، عکاسان، فیلمسازان، روزنامهنگاران و نویسندگان داشت که پس از شناسایی مخاطب هدف، انبوهی از محتوا را تولید میکردند که میتوانست این مخاطب را در جهت مورد نظر تحت تأثیر قرار دهد و این محتوا را بدون آنکه در ظاهر ارتباطی با تبلیغات ترامپ داشته باشد منتشر میکردند. او کمبریج آنالیتیکا را متهم میکند که برای جلب رأیدهندگان احتمالی دونالد ترامپ از جمله آنها را با انبوه «اخبار جعلی» هدف میگرفته است.
این شرکت بزرگ مشاور داده کاوی و تحلیل دادهای که مدعی مهندسی پیروزی غیرمنتظره ترامپ بود، پس از رسوایی و افشاگری رسانهها در بیانیهای توقف رسمی فعالیتها و تعطیلی خود را در سال 2018 اعلام کرد. افشای این اقدامات بر بستر رسانه های اجتماعی باعث عصبانیت و اعتراض دموکرات ها شد تا جایی که مارک زاکربرگ مؤسس و مدیرعامل فیسبوک در همان مقطع برابر سناتورهای کنگره آمریکا قرار گرفت تا به سوالات آنها درباره حضانت از اطلاعات دو میلیارد کاربر این شبکه اجتماعی و سوء استفاده شرکت کمبریج آنالیتیکا از اطلاعات کاربران فیسبوک در انتخابات پاسخ دهد.
«مارک زاکربرگ» مؤسس و مدیرعامل فیسبوک در سال 2018 برابر سناتورهای کنگره آمریکا قرار گرفت تا به سوالات آنها درباره حضانت از اطلاعات دو میلیارد کاربر این شبکه اجتماعی و سوء استفاده شرکت کمبریج آنالیتیکا از اطلاعات کاربران فیسبوک در انتخابات پاسخ دهد
زاکربرگ در همان جلسه در پاسخ به دایان فاینستاین، سناتور دموکرات ارشد گفت: «یکی از بزرگترین پیشمانیهای من از زمان خلق فیسبوک این است که چرا ما نتوانستیم فعالیت شرکتها و افراد روس در زمینه کارزارهای انتخاباتی را زودتر تشخیص دهیم و مانع از آن شویم. مقابله با تلاش برای تأثیر بر انتخاباتهای آمریکا از طریق فیسبوک الویت اول من در سال جاری است».
ظهور محتواهای گمراه کننده و خبرهای جعلی بر بستر رسانه های اجتماعی روی دیگر این رسانه ها را به همگان نشان داده و موجب نگرانی گسترده دولت ها، سازمان های خبری و حتی عوامل خود این شرکت ها شده است. مستندهایی چون «هک بزرگ» و «چالش اجتماعی» از جمله محصولات پر هزینه شرکت نتفلیکس در یکی دو سال گذشته هستند که آسیب های ناشی از رسانه های اجتماعی را از زبان کارکنان و دانشمندان این شرکت ها روایت می کنند.
طرح این نگرانی ها باعث شده تا «باراک اوباما» رئیس جمهور پیشین آمریکا که کارشناسان، ورودش به کاخ سفید در سال 2008 را تا حدود زیادی مدیون همین رسانه های اجتماعی می دانند، طی چند سال گذشته بارها نسبت به آسیب های رسانه های اجتماعی هشدار داده است. اوباما در آخرین مصاحبه خود که با «جفری گلدبرگ» سردبیر مجله «آتلانتیک» انجام شده بار دیگر تأکید کرده که اینترنت و رسانه های اجتماعی به ایجاد «بزرگترین تهدید برای دموکراسی ما» کمک کرده اند. اوباما انتشار «اطلاعات گمراه کننده» بر بستر رسانه های اجتماعی را عامل اصلی این تهدید دانسته و گفته این اطلاعات که از تحریف متن عبور کرده و به تحریف ویدیو (فناوری دیپ فیک یا جعل عمیق) رسیده باعث شده ما دیگر «مجموعه واقعیت های مشترکی» نداشته باشیم.
کارشناسان ورود اوباما به کاخ سفید در سال 2008 را تا حدود زیادی مدیون رسانه های اجتماعی می دانند او این روزها به یکی از منتقدان اصلی این رسانه ها تبدیل شده و خواستار وضع مقررات دولتی برای کنترل آنهاست
همان طور که اوباما هم در همین گفتگو اشاره می کند «اگر افراد نتوانند تشخیص دهند چه چیزی «درست» و چه چیزی «غلط» است، دموکراسی دیگر کار ساز نیست و ما وارد یک «بحران معرفتی» می شویم». در واقع جامعه آمریکا امروز با مسئله ای مواجه شده که تا پیش از این فکر می کرد اتفاقاً به گسترش دموکراسی و بنیان های حکمرانی اش کمک می کند؛ چنان چه «هابرماس» فیلسوف و نظریه پرداز بزرگ آمریکایی معتقد بود اینترنت و رسانههای مبتنی بر آن فضایی قابل دسترس برای مردم عادی ایجاد میکنند، که در آن مردم بدون محدودیت میتوانند در مورد مسائل عمومی به صورت نامحدود بحث و مناظره کنند. به نظر هابرماس اینترنت قادر است در جهت گفت و گوی ایده آل شرایط مناسبی را پی ریزی کند و هدایتگر دموکراتیزه شدن جوامع باشد علاوه بر این او، اینترنت و رسانههای نوین را ابزار کلان شکلدهی «حوزه عمومی» به عنوان حوزه عقلانی و حقیقتیاب و حقیقتساز جامعه دانست. رؤیایی که در ذهن هابرماس و بسیاری از همفکران او شکل گرفته بود اینک و با ظهور خبرهای جعلی و محتواهای دستکاری شده در اینترنت و رسانههای نوین به یک کابوس شوم تبدیل شده است.
با وجود تکاپوی زیاد در سال های اخیر هنوز نسخه مناسبی برای جلوگیری از مخاطرات رسانه های اجتماعی پیچیده نشده، تنها پلتفرم ها اقدام به برچسب گذاری برخی از محتواها کرده اند شبیه به آنچه توییتر این روزها با توییت های ترامپ انجام می دهد و آن ها را حاوی اطلاعات غلط می نامد. اوباما در همین مصاحبه خواستار «ترکیبی از مقررات دولتی و اقدامات شرکت ها» در مقابله با این وضعیت شده است.
کاری که رفیق پیروزش «جو بایدن» وعده آن را داده لغو سریع «ماده 230» قانون شایستگی در ارتباطات است. بر اساس این ماده مصوب سال ۱۹۹۶، پلتفرمهای آنلاینی مانند فیسبوک، توییتر و یوتیوب در برابر پستها و مطالب ارسالی کاربران خود مسئولیتی ندارند و نباید به این علت مؤاخذه شوند.
«جو بایدن» وعده داده پس از استقرار دولتش اقدام به لغو سریع «ماده 230» قانون شایستگی در ارتباطات می کند، هدفی که جمهوری خواهان به دلیل دیگری در پی آن هستند
دموکرات ها معتقدند این ماده از قانون شایستگی ارتباطات به ابزاری برای شرکتهای فناوری برای عدم پذیرش مسئولیت در برابر محتوای نفرت پراکنی و زننده و مروج خشونت و غیره مبدل شده است و باید نسبت به لغو آن اقدام کرد. در مقابل اما غول های ارتباطی معتقدند این ماده ضامن «آزادی بیان» در رسانه های اجتماعی است.
جالب آنکه جمهوری خواهان نیز به دلیل کاملاً متفاوتی همچون اقدامات اخیر توییتر در برچسب گذاری توییت های ترامپ از این رسانه ها شاکی اند و مدعی اند این رسانه ها در حال سرکوب نظرات و مقابله با آزادی بیان هستند و برای پاسخگو ساختن مدیران این شرکت ها در این خصوص باید نسبت به لغو ماده 230 اقدام کرد.
حال باید متتظر ماند و دید که آمریکا بعنوان زادگاه رسانه های اجتماعی چگونه با غول های مستقر در «دره سیلیکونی» و روی بدشگون رسانه های اجتماعی مواجه می شود؛ اعمال قوانین محدود کننده که به نوعی زیر سئوال برنده ادعای همیشگی «آزادی بیان» است یا تداوم وضع موجود و فروپاشی «پایه های دموکراسی».